به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، خاورميانه به عنوان منطقه اي که ميزان قابل توجهي از انرژي در آن قراردارد و کشورهاي آن عمدتا اقتصاد تک قطبي وابسته به نفت دارند، زمينه اي مناسب براي کشورهاي جهان اول پديد مي آورد که با حضوري چشمگير در حوزه هاي مختلف به اولين هدفشان که همانا مديريت منابع انرژي است دخيل باشند. منطقه اي که ميتوان از آن به عنوان قلب زمين ياد کرد و همواره آبستن حوادث فراوان و محلي براي کشمکش ونزاع بوده است .
بافت مذهبي و جمعيتي اين منطقه با توجه به حضور اکثريت مسلماني که در اين منطقه اند، پتانسيل سواستفاده هاي خاص نظام سلطه را فراهم مي کند ، لذا ايجاد تفرقه بين اقوام و مذاهب مختلف راهي ست مطمئن براي حضورمداوم کشورهاي سلطه طلب.
اما نقطه عطف اين اتفاقات ،حوادث سال 2011 و ميدان التحرير مصر است که با رنگ و بويي مذهبي زمينه هاي سرنگوني رژيم ديکتاتوري مانند حسني مبارک را فراهم آورد ، در اين بين حقيقت تلاش بي وقفه جنبش اخوان المسلمين با سابقه اي 86ساله ، تبلور روحيه اسلام خواهي مردم اين کشور بود ، مردمي که با رهبري سران اين جنبش فراملي که ميتوان ادعا کرد بزرگترين جنبش عربي - سني جهان است ،همراه شدند و پايه هاي ديکتاتوري در مصر را لرزاندند و درنهايت با وحدت کلمه به عاقبتي که انتظار مي رفت يعني سرنگوني انجاميد.
در تاريخ تشکيل اين جنبش نام هاي بزرگي چون حسن البنا ، سيد قطب ، سيدجمال الدين اسد آبادي و محمد عبده مي درخشد ، افرادي که هرکدام شان انديشمندان بزرگ زمان خويش بوده اند ، بازداشت و زندان و اعدام ، جزئي از سرنوشت رهبران فعال اين جنبش بوده است اما همه اين اتفاقات باعث نشد تا اين رود جاري در ميان ملت هاي مسلمان متوقف شود و رويش هاي جوانان آرمانگراي مبارز همواره جاي خالي بزرگان اين جنبش را پر کرده است .هرچند پس از ترور حسن البنا عملا فعاليت هاي نظامي آن با تغيير بر فعاليت هاي فرهنگي ادامه يافت که اوج اين فعاليت ها پديد آمدن انقلاب اخير بود .
پيروزي محمد مرسي در برابر احمد شفيق در سال 2012 ، نمادي از تلاشهاي سازمان يافته اين جنبش در عرصه سياسي ميتوان تلقي نمود هرچند در ادامه انحرافات بوجود آمده و عدم اصلاحات واقعي درون ساختاري ،باعث سکته روند دموکراسي شد ، هرچند برخي از تصميمات سياسي و اشتباهات محاسباتي محمد مرسي در نتايجي که تصور مي کرد با رضايت برخي کشورهاي سلطه طلب حاصل مي شود باعث شد از بلنداي عزت در سراشيبي سقوط قرار بگيرد که کمترين نتيجه اش مرگ اسلام سياسي –عربي به تعبير بشار اسد شد.
برخي اشتباهات دولت محمد مرسي
- پايبندي به قرارداد کمپ ديويد
- تاثير بر نيروهاي حماس و توقف حملات موشکي به رژيم اشغالگر قدس
- جلوگيري از ارسال سلاح از تونل هاي حفر شده در صحراي سينا
-دخالت در امور کشور سوريه با محکوم کردن بشار اسد و سخنراني بر عليه خط مقاومت منطقه اي
- بي توجهي به مسائل اقتصادي مردم فلسطين و نوار غزه با سياست بسته نگاه داشتن گذرگاه رفح
- اقدام به دامن زدن اختلافات شيعه و سني
- متهم کردن کشورهاي حامي مقاومت به اتهام واهي حمايت از ديکتاتوري در سوريه
موارد فوق به گوشه اي از فعاليت هاي يک ساله اين رئيس جمهور برآمده از آراي مردم مصر اشاره دارد که تقريبا در راستاي تحکيم دولت نامشروع رژيم صهيونيستي پرداخته است و توهم وهيجان به دست گرفتن قدرت باعث شد تا چشم بر اتفاقات منطقه اي ببندد و مسبب تصميمات اشتباهي شود که همچون سدي استوار در برابر راهبرد اسلامي اخوان قرار گرفت و انقلاب نوپاي مصر رادر نطفه نابود کرد ، مسائلي که به جاي تحکيم پايه هاي اين دولت به نابودي آن کمک کرد.
رقابت عربستان و اخوان المسلمين
در اين بين نبايد از تلاش دولت سعودي براي نابودي حکومت مردمي مصر که مي توانست به عنوان الگو، سرمشق جوانان کشورهاي عربي باشد غافل شد، هرچند تبلور دولتي مردمي در جوامع عربي جداي از خطراتي که براي حکومت هاي پادشاهي منطقه داشت ، مي توانست از ميزان محبوبيت عربستان سعودي به عنوان کشوري تاثير گذار در منطقه و ميان اعراب بکاهد ."عربستان در همه اين سالها برگسترش تاثيرات معنوي اش بر ديگر کشورها و مردم مسلمان تکيه کرده است ،تا عملا رهبري دنياي اسلام را بر عهده داشته باشد و مديريت کند."
ظهور انقلاب اسلامي در ايران که برآمده از ايدئولوژي اسلامي مبتني بر احکام اسلامي وابسته به اسلام تشيع بود ،به خودي خود خطري بالقوه براي عربستان محسوب ميشد ، هرچند که درهمه اين سالها عربستان با تکيه بر ديدگاه هاي اساسي در مذهب و با تکيه بر عدم دسترسي همه مسلمانان به اطلاعات کافي و سرمايه گذاري هاي رسانه اي ، توانسته است از ميزان نگراني ها يش کم کند هرچند نبايد ازنسبت جمعيت اهل تسنن و تشيع نيز غافل ماند ، و همه اين عوامل باعش شد تا به نوعي بر استيلاي خود بر جوامع عربي بيفزايد ، اما ظهور اخوان المسلمين که از فرهنگي عربي – سني بر عرصه سياسي گام نهاده است ، نگراني هايي جدي براي سران پادشاهي سعودي ايجاد نمود .
هرچند در ادامه عربستان توانست به همراهي ترکيه ، دولت مرسي را بر عليه بشار اسد بشوراند وزمينه اي را فراهم کند که روابط بين ايران و مصر در اين مدت به سرانجامي که سران دو کشور انتظار داشتند نرسد .
اولين حضور محمد مرسي در ايران با سخنراني در اجلاس عدم تعهد در حالي روي مي دهد که وي دعوت سران قوا براي ديدار را نمي پذيرد و ايران را بعد از انتقال رياست جنبش عدم تعهد به رئيس جمهوري ايران، فورا ترک مي کند ، هرچند درروز سخنراني بر عليه بشار اسد و دولت قانوني سوريه حرف هايي مي زند که موجب اختلاف بيشتر وي به عنوان نماينده اخوان المسلمين با دولت سوريه و متحدين استراتژيک مقاومت بر عليه رژيم صهيونيستي مي شود .
سوريه را به عنوان تنها کشوري که پابه پاي فلسطيني ها در تقويت محور مقاومت نقش موثر و تعيين کننده داشته به عنوان متحد استراتژيک ايران ميتوان نام برد و عملا موضعگيري محمد مرسي بر عليه بشار اسد را مي توان به نوعي موضعگيري بر عليه ايران دانست هر چند که هيچوقت به صورت واضح و شفاف بيان نشد .
اما با شدت يافتن درگيري هاي سوريه و حضور نيروهاي خارجي در اشغال خاک اين کشور، با توجه به قراردادهاي نظامي که ايران با اين کشور دارد، باعث حضور مستشاران و کارداران نظامي ايران در اين کشور مي شود ، فعاليتي که جبهه مقابل را بر آن داشت که با دستاويز قرار دادن حضور اين مستشاران ، با تکيه بر پروپاگاندا به تلاش بر اثبات حضور نيروهاي سازماني سپاه پاسدران انقلاب اسلامي در عمليات هاي نظامي بر عليه اشغالگران و تکفيري ها بپردازند؛ اين درحالي است که سخنراني هاي پياپي محمد مرسي، اردوغان و سران قطر و عربستان ،حکايت از ميزان اختلاف در ديدگاه با سوريه، حزب الله لبنان و ايران دارد.
توجه بيش از حد به همراهي با کشورهاي سلطه طلب ، بسط وگسترش روابط خارجي و سفرهاي مرسي به برخي کشورها ، بي توجهي به وضعيت معيشت و اقتصاد کشور مصر را بدنبال داشت واين بهانه اي مي شود تا گمان مردم مصر براين موضوع که محمد مرسي و اخوان در تلاش براي افزايش قدرت هستند در جامعه مصر قوت مي گيرد ، با پديد آمدن جنبش تمرد به رهبري محمد البرادعي مصر ، آينده اي جز سقوط وبرکناري محمد مرسي نداشته باشد .
کودتاي آرام و بي صدايي که با تکيه بر اعتراضات مردم توسط ژنرال السيسي شکل گرفت موجب مي شود مرسي در ژوئيه 2013 از قدرت کنار گذاشته شود و بازداشت گردد .
خوش خدمتي به غرب با سابقه موضعگيري بر عليه بشاراسد ، عدم ارتباط ديپلماتيک با ايران ، دشمني ورزيدن با حزب الله لبنان ، بيان اتحاد همپيانان مخالف حکومت بشار اسد وتلاش براي اين اتحاد و جداکردن برخي از نيروهاي حماس از محور مقاومت ، مسائل واضح و غير قابل انکاري است ، اما در طرف مقابل بهانه هايي براي محکوميت مرسي همچون همکاري وي با حزب الله در ماجراي فرار 20 هزار زنداني در بند رژيم حسني مبارک و اتهام جاسوسي براي سپاه پاسداران غير قابل باور و البته قابل تامل است !؟
اختلاف ايدئولوژي مرسي و اخوان المسلمين با سپاه پاسدران و نظام جمهوري اسلامي در نوع نگاه به سوريه و بشار اسد قبلا توضيح داده شده است اما نکته اي که احساس مي شود شتاب دادگاه براي سهولت محاکمه محمد مرسي با توسل به اين بهانه است .
اين درحالي است که همزمان با وارد شدن اين اتهام رسانه هاي صهيونيستي و معاند با نظام با تبليغات گسترده اين اتهام را منتشر کردند؛ بدون اينکه حتي يک سند دال بر همکاري سپاه با مرسي داشته باشند.
به نظر مي رسد اين اتهام نقشه جديدي در راستاي سپاه ستيزي در سطح بين الملل باشد که از سوي غرب و استکبار جهاني براي مقابله با گسترش توان سپاه در منطقه برنامه ريزي شده است.
ترويج احساسات ضد ايراني ، با توجه به اختلافات مذهبي ، شايد راه مناسبي باشد که السيسي و همراهان بين المللي اش مي توانند با تمسک به آن در ريزش طرفداران اخوان و حاميان محمد مرسي موثر بدانند، تسريع اين موضوع به بدنه جامعه خواه ناخواه افکار عمومي را به سمت و سوي ديگري خواهد کشاند و با ايجاد تصويري خيانت گونه از محمد مرسي نسبت به مردم و مذهب! اگر با موفقيت همراه باشد باعث خواهد شد محمد مرسي قبل از آنکه بخواهد در دفاع از خودش دست به افشاگري هاي سياسي بزند با حکم اعدام مواجه و حذف گردد .
سرسپرده گي به غرب ، دلبستن به وعده هاي پوچ! از قبيل کمک هاي مالي و اقتصادي هم باعث نشد تا حريم امن و محيطي آرام براي محمد مرسي فراهم شود،چه بسا گاهي اين کمک ها به عنوان تله هاي سقوط هر چه راحت تر وي بود ،موضعگيري آمريکايي ها در اين بين نيز قابل تامل است و براي ديگر دولتمردان مسلمان ، پيامي جز اين نخواهد داشت که با دلبستن به پتانسيل هاي داخلي و تقويت وحدت کلمه و رفع موانع اقتصادي ، زمينه هاي سو استفاده دشمنان را پديد نياورند .
سرنوشت محمد مرسي در وفاداري به رژيم صهيونيستي و دوستي با شيطان بزرگ آمريکا رغم خورد، وي پيش از آنکه شاهد سقوط حکومت قانوني بشار اسد باشد ، بايد در اندوه خلع قدرت خويش باشد و به آينده اي دل ببند که مرگ را برايش رغم نزند.
هرچند تصميمات نادرست وهوس قدرت طلبي توسط يک نفر باعث مرگ جنبش عظيم اخوان المسلمين شد، جنبشي که قطعا با اين اتفاقات براي پا گرفتن شايد به 80 سال ديگر نياز داشته باشد.